منابع انسانی

هوش هیجانی یک مهارت مدیریتی

IQ و EQ ملزومات موفقیت

بدون شک کمتر کسی پیدا می‌شود که بگوید نمی‌خواهم از احساسات و عواطف خود و دیگران مطلع شوم. چه کسی می‌تواند از این همه کاربردی که هوش هیجانی دارد چشم‌پوشی کند. اگر به کاربرد هوش هیجانی و آثار مهم آن در زندگی و کار پی ببرید، آنگاه نگاه‌تان به مقوله هوش تغییر خواهد کرد و مطمئنم به سرعت در پی کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه خواهید بود.

ما برای موفقیت و قبولی در دانشگاه نیازمند بهره هوشی (IQ) هستیم؛ ولی برای موفقیت در زندگی فردی و کاری، به هوش هیجانی (EQ) نیاز داریم. این مطلب را دو روان‌شناس به نام‌های دکتر پیتر سالووی و دکتر جان مه‌یر در خصوص هوش هیجانی مطرح کردند. آن‌ها می‌گویند هوش هیجانی به قابلیت‌هایی مانند درک عواطف شخصی، همدلی با احساسات دیگران و اداره کردن عواطف خود و دیگران بستگی دارد.

افراد باهوش

حال که با کاربرد و تاثیرات هوش هیجانی تا حدودی آشنا شدید، بهتر است کمی هم به مقوله هوش (منظورم‌‌ همان آی‌کیو (IQ) است) بپردازیم و ببینیم که هوش یا‌‌ همان آی‌کیو چیست؟ ممکن است بعضی‌ها دارای آی‌کیو ضعیف باشند، اما وقتی به زندگی و کارشان نگاه می‌کنیم واقعا افراد موفقی هستند. اکنون به یک تعریف از هوش یا‌‌ همان آی‌کیو توجه کنید: هوش، مجموعه‌ای از توانایی‌هایی است که به ما امکان می‌دهد تا نسبت به اطراف آگاهی پیدا کنیم و یاد بگیریم که مسائل را حل کنیم. به عبارت روشن‌تر، هوش یک ظرفیت‌شناختی است که امکان کسب دانش، یادگیری و چگونگی حل مساله و مشکلات را فراهم می‌سازد. هوش، توانایی است و افراد باهوش آنهایی هستند که به طریقی مهارت‌های مناسب خود را در محیط‌های فعلی به دست می‌آورند. هوش به عنوان تفاوت‌های فردی تعریف می‌شود و به این موضوع می‌پردازد که چگونه بعضی افراد در مقایسه با دیگران، در تحصیل یا برخی زمینه‌ها موفق‌تر هستند. با بررسی تعریف هوش هیجانی و هوش معمولی متوجه خواهید شد که هوش هیجانی به مراتب مهم‌تر از هوش معمولی است. البته من به خاطر سادگی و اینکه درگیر لغات نشوید، از هوش‌شناختی یا‌‌ همان آی‌کیو (IQ) با عنوان هوش معمولی یاد کردم. هر چقدر ساده بگیرید، راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کنید.

کارکنان بی‌انگیزه

پایین بودن هوش هیجانی باعث عدم کارآیی، ضعف در قضاوت، تصمیم‌گیری غلط، جذب کارکنان نامناسب، از دست دادن کارکنان لایق، بی‌انگیزگی کارکنان، فقدان کار گروهی و نداشتن خودمدیریتی می‌شود.

در عوض، کسی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد، باعث افزایش کارآیی، قضاوت صحیح، تصمیم‌گیری هوشمند، استخدام افراد شایسته و حفظ آن‌ها، ایجاد انگیزه در دیگران، کارگروهی قوی و خودمدیریتی نیز می‌شود.

به نظر شما چرا بسیاری از سازمان‌ها در کشورهای توسعه‌یافته ترجیح می‌دهند کارکنانی داشته باشند که هوش هیجانی آنان (EQ) نسبت به بهره هوشیشان (IQ) بیشتر باشد؟ با بررسی تحقیقات صورت گرفته از سوی روان‌شناسان متوجه خواهیم شد که عامل موفقیت‌های فردی کارکنان ۲۰درصد به بهره هوشی (IQ) و ۸۰درصد دیگر به هوش هیجانی (EQ) بستگی دارد.

افراد با هوش هیجانی بالا قادرند

یکی از ویژگی‌های افراد با هوش هیجانی بالا، کنترل، به تاخیر انداختن یا از بین بردن تکانه‌ها یا‌‌ همان فشارهایی است که مانع رسیدن به اهداف می‌شوند. آنهایی که هوش هیجانی بالا دارند، به ندرت نگرش و اهداف بلندمدت خود را‌‌ رها می‌سازند. کنترل حالت روانی برای هر فردی غیرممکن است؛ اما می‌تواند زمانی را که فرد در آن وضعیت روانی خوب یا بد قرار دارد، تحت کنترل داشته باشد. تعادل میان این دو حالت روانی، نحوه و سرشت زندگی را پایه‌گذاری می‌کند.

افراد باهوش هیجانی بالا قادرند از هر دو حالت روانی خویش (ثبات روانی- تنزل روانی) در شرایط مناسب استفاده کنند. اگر این گونه افراد در مواجهه با فرد خاصی عصبانی شوند یا بخواهند ابراز انزجار کنند، به راحتی می‌توانند شرایط را به سمت جنبه مثبت تغییر دهند. این افراد به جای تخلیه خشم، توجه خود را معطوف به خونسردی و حفظ آرامش می‌کنند و غضب خود را فرو می‌برند. این نوع توانایی برای کنترل و تغییر شرایط، موجب می‌شود از آثار زیانبار اضطراب و افسردگی ناشی از آن در امان باشید.

بهبود روابط خود با دیگران

چرا برخی افراد در مقایسه با سایرین به نظر می‌رسد در کارشان موفق‌ترند؟ علت واقعی آن چیست؟ آیا به شانس افراد بستگی دارد؟
با بررسی اولیه، عامل اصلی برتری این فرد نسبت به دیگران، به هوش هیجانی ارتباط پیدا می‌کند. هوش هیجانی که غالبا آن را ضریب هیجانی نیز می‌نامند، به مجموعه‌ای از توانایی‌هایی اطلاق می‌شود که موجب بهبود روابط شما با خود و دیگران می‌شود.

هوش معمولی یا‌‌ همان IQ ذاتی و ثابث است؛ اما هوش هیجانی، اکتسابی و دست‌یافتنی است و انسان‌ها قادرند مهارت‌های افزایش آن را بیاموزند. ویلیام بنیس، نویسنده مشهور بین‌المللی و کار‌شناس رهبری سازمان می‌گوید: «یافته‌های مطالعاتم نشان می‌دهد در تعیین رهبری سازمان، نقش هوش هیجانی در مقایسه با هوش‌شناختی بارز‌تر است». وی در ادامه می‌گوید: «هوش‌شناختی زیربنای همه قابلیت‌ها و پیشرفت‌هایی شناخته می‌شود که در یک زمینه یا شغل خاص باعث موفقیت می‌شود؛ ولی هیچ‌گاه از شما یک ستاره نمی‌سازد. در حالی که هوش هیجانی قادر به انجام این کار است».

قابلیت‌های هوش هیجانی

دکتر دانیل گلمن در پژوهشی که در رابطه با حدود ۲۰۰ سازمان بزرگ جهانی انجام داد، متوجه شد که هرچند ویژگی‌های متعارف مانند هوش، استقامت، اراده و چشم‌انداز، لازمه مدیریت و رهبری اثربخش هستند، اما این ویژگی‌ها برای تضمین موفقیت یک رهبر، کافی به نظر نمی‌‌آیند. او به این نتیجه رسید که برای موفقیت در رهبری، برخوردار بودن مدیر از هوش هیجانی، قابلیتی بسیار مهم و لازم است.

مدیران عالی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند

یافته‌های جدید نشان می‌دهد عملکرد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه‌شناسی بالایی هستند، اما فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، ضعیف‌تر است. به‌طور میانگین کارکنان بر‌تر، ۲۷ درصد بیشتر نسبت به کارکنان مشابه خود از قابلیت‌های‌شناختی برخوردارند. این گروه نسبت به کارکنان دیگر ۵۳ درصد بیشتر صلاحیت اجتماعی و هیجانی دارند.

مدیران و رهبرانی که عملکرد عالی دارند، نسبت به سایر مدیران از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند.

منبع: کتاب شور یادگیری نوشته ابوالفضل صادقی

این مقاله توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی نوشته شده است.

سید حمیدرضا عظیمی

سید حمیدرضا عظیمی، دانش آموخته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی از دانشگاه شهید بهشتی و دکتری مدیریت از دانشگاه علامه طباطبایی که از سال 1382 فعال فضای تجارت الکترونیک بوده و هم اکنون از مدرسین مدیریت بازاریابی و به طور مشخص بازاریابی اینترنتی (Digital Marketing) است. رزومه کامل من را اینجا ببینید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا