مدیریت استراتژیک

رسمیت در فرایند مدیریت استراتژیک

الگوی کارآفرینی یا انطباقی ؟

میزان و درجه رسمیت سیستمهای مدیریت راهبردی در میان شرکتهای مختلف بسیار متفاوت است. «رسمیت» به درجه ای که مسئولیتها، اختیارات و فعالیتهای افراد در درون سازمان و در فرآیند انجام کار مشخص شده اند اشاره می کند و معمولاً ارتباط و همبستگی مثبتی میان هزینه، جامعیت، دقت و موفقیت سیستم برنامه ریزی با درجه رسمیت آن وجود دارد و به همین دلیل مطالعه فرآیند مدیریت استراتژیک از این منظر بسیار اهمیت دارد.

عوامل یا نیروهای تعیین کننده نیاز و درجه مناسب رسمیت در شرکتها متعدد هستند که از میان آنها اندازه سازمان، سبکهای مدیریت، پیچیدگی محیط، فرآیندهای تولید، ماهیت مسائل و هدفهای سیستم برنامه ریزی حائز اهمیت هستند.

اما بعضی شرکتها، به ویژه شرکتهای کوچک طبق الگوی کارآفرینی* (Entrepreneurial Mode) اداره می شوند و تحت کنترل یک فرد به تولید تعداد محدودی از محصولات یا خدمات اقدام می نمایند. در این گونه شرکتها ارزشیابی عملکرد بسیار غیر رسمی و شهودی بوده، دارای حیطه محدودی است (درجه رسمیت سیستم پایین است) و بر عکس در بعضی از شرکتهای بزرگ، مانند جنرال الکتریک، فرآیند ارزشیابی بخشی از سیستم طرح ریزی جامع، رسمی، چند سطحی و راهبردی است، هنری مینتزبرگ این رویکرد را الگوی برنامه ریزی** (Planning Mode) می نامد.

مینتزبرگ همچنین الگوی سومی به نام الگوی انطباقی (Adaptive Mode) در حد میانی این دو الگو مطرح می کند که شرکتهای متوسط و در محیطهای نسبتاً با ثبات از آن پیروی می کنند؛ شرکتها در این الگو راهبردهایی را شناسایی و تعقیب می کنند که ارتباط نزدیکی با راهبردهای موجود دارند.

اگر چه تقسیم بندی و تعمیم الگوهای فوق متداول است، با وجود این، غیر معمول نیست که الگوهای متفاوت را همزمان در درون یک سازمان (به ویژه سازمانهای بزرگ) پیدا کنیم، به عنوان مثال ممکن است یک شرکت در بعضی از فعالیتها یا واحدهای خود از الگوی کارآفرینی استفاده نماید در حالی که برای واحدها یا فعالیتهای دیگر الگوی برنامه ریزی یا انطباقی را انتخاب کند.

به هر حال در مدیریت استراتژیک شرکتها در هر سطحی که باشند نمی توان تلاطم شدید محیطی را فراموش کرد؛ تلاطمی که نیاز به انعطاف پذیری سازمان ها را به یک الزام تبدیل کرده است. به اعتقاد شما، کدام مدل توان تعامل بهتری با تغییرات محیطی را دارد ؟

*در الگوی کارآفرینی، معمولاً موسس اصلی شرکت اکثر تصمیمات خرد و کلان و استراتژیک شرکت را اتخاذ می کند.معمولاً استفاده از الگوی کارآفرینی در اولین مراحل رشد شرکتها رخ می دهد.

**در الگوی برنامه ریزی جزییات تمام تصمیمات مشخص می شود.

منابع مورد استفاده در این مطلب:

کتاب فارسی:

مدیریت راهبردی(برنامه ریزی،اجرا و کنترل) نوشته جان ای پیترز – ریچارد بی رابینسون ترجمه ی دکتر سید محمود حسینی

این مقاله توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی نوشته شده است.

سید حمیدرضا عظیمی

سید حمیدرضا عظیمی، دانش آموخته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی از دانشگاه شهید بهشتی و دکتری مدیریت از دانشگاه علامه طباطبایی که از سال 1382 فعال فضای تجارت الکترونیک بوده و هم اکنون از مدرسین مدیریت بازاریابی و به طور مشخص بازاریابی اینترنتی (Digital Marketing) است. رزومه کامل من را اینجا ببینید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا