پس از رسوایی های بوجود آمده توسط مک دونالد در چین و بسته شدن شعب آن در این کشور بزرگ و به دنبال آن از دست دادن بازار آسیا که زمانی یک چهارم درآمد این شرکت را تامین می کرد، مک دونالد با بحران های جدی روبرو است.
نشریه اکونومیست معتقد است شرکتهای فستفود می بایست خیلی پوستکلفت باشند که میتوانند این حجم از انتقاد را تحمل کنند و باز هم به کارشان ادامه دهند.
به گزارش فرصت امروز، سالهای نسبتا طولانیست که تقریبا تمام دنیا، این شرکت ها را به وارد کردن غذای ناسالم به جامعه، غذاهایی که مردم را چاق میکنند، متهم میکند. به عنوان مثال منتقدان حتی شکایت میکنند که مکدونالد- که تقریبا همیشه تیر اتهامات به سویش نشانهگیری میشود- هرگز نباید اسپانسر جام جهانی گردد. اینها فشارهایی است که شرکتهای فستفود در سالهای نسبتا زیادی از فعالیتشان یاد گرفتهاند با آن کنار بیایند. یکی دیگر از دلایل ماندگاری فستفودها حضور مشتریان همیشه در صحنه آنها بوده است. اصلا زمانی فستفودها عاملی برای اثبات رکود اقتصادی جوامع بودند؛ هنگامی که مصرفکنندگان باید هزینههای خود را کم می کردند، عقل سلیم ایجاب میکرد که به دنبال غذاهای ارزان مکدونالد یا برگرکینگ باشند.
همین عاملی شد که فستفودهای زنجیرهای نسبت به رقیبان گرانتر خود، راحتتر با رکود اقتصادی کنار بیایند. در سال 2009، فروش رستورانهای دارای سرویس کامل تا بیش از 6درصد کاهش داشت، این در شرایطی است که فروش فستفودها در اصل اصلا تغییری نکرد. در بعضی بازارها، مانند ژاپن، فرانسه و بریتانیا نیز مجموع هزینههایی که صرف غذاهای فستفودی میشد، بیشتر گردید. فروش شعبههای مکدونالد، بزرگترین شرکت فستفود دنیا، در آمریکا هم در دوران رکود اقتصادی کاهش نیافت.
اما همه شرکتهای فستفود دنیا به اندازه غول این وادی خوش اقبال نبودند، مانند برگرکینگ که در دوران رکود با کاهش فروش روبرو بود. در دورانی که تنها عدهای به دلیل کاهش هزینهها به فستفودها مراجعه کردند و عدهای نیز برای پول پسانداز کردن به خانههایشان. یک تحلیلگر بانک یوبیاس می گوید: فستفودهای زنجیرهای جمعوجورتر آمریکایی در دوران رکود ضربه محکمی را متحمل شدند، زیرا هم با کاهش مشتری روبرو شدند و هم مجبور بودند با مکدونالد که در سال 2009 هزینههای مربوط به تبلیغات خود را تا بیش از 7درصد افزایش دهد، رقابت کنند.
مکدونالد نمونه بارز موفقیتهای از جنس نظام سرمایهداری است؛ کسبوکاری مبتنی بر تبلیغات که از یک برگرفروشی ساده در سال 1948 شروع کرد. این شرکت موفق شد با تاکید بر ارائه سرویس پرسرعت به مشتری و یک منوی استاندارد بالغ بر 35هزار شعبه در سرتاسر دنیا برسد. همواره هم با سوددهی همراه بوده؛ به جز دورهای کوتاه در بدو ورود دنیا به قرن 21، ارزش سهام این کمپانی از 12درصد در سال 2003 به بیش از 100درصد در پایان سال 2011 رسید.
اما مکدونالد در سالهای اخیر با بحران سنگینی روبرو است؛ بیشتر به دلیل مشکلات اجرایی که بهعنوان مثال در بازار آسیا با آن روبرو است. بازاری که نزدیک به یکچهارم درآمد جهانی این کمپانی را زمانی تامین میکرد از سال گذشته میلادی به دلیل مسائل بهداشتی ضربه سنگینی خورده است. فروش مکدونالد در چین، کشوری که ورود محصولاتی مانند سیبزمینی سرخکرده و همبرگر به جوامع خود را «گلولههای شکری بورژوازی» یا «جرمهای کاپیتالیسم» میداند، در سال 2014 به همراه رسوایی گوشت فاسد پایین آمد. در ژوئیه سال 2014 خبری مبنی بر این که مکدونالد در غذاهایش از گوشت و مرغ فاسد و منقضی استفاده میکند، پخش شد. به دنبال این رسوایی شعبههای مکدونالد در پایتخت 20میلیون نفری چین خالی شدند.
اما مکدونالد در خانه هم با بحران شدیدی روبرو است. از طرفی با رقابت دیگر فستفودهای زنجیرهای- مانند برگر کینگ که دارد بازار را با غذاهایی به مراتب سادهتر و ارزانتر از مکدونالد در دست میگیرد- روبرو شده و از طرف دیگر رقبای تازهای هم در همین بازار غذاهای آسانپز پیدا کرده؛ رستورانهایی مانند شِیک شَک که ادعا میکند گوشت مورد استفاده در غذاهایشان بدون هر گونه هورمون و آنتیبیوتیک است.
این رستورانها در اصل توانستند با چنین ترفندهایی و افزون بر آن با بالا بردن سطح خدمات، مثلا گزینه انتخاب مواد دلخواه مشتری در ساندویچ، طرفداران بسیاری بهخصوص در میان نسل جوان جذب کنند. با این تفاسیر مکدونالد دو راه بیشتر ندارد؛ یا خودش را به برگرکینگ نزدیک کند یا همین رستورانهای شیکشک. این طور که به نظر میرسد دارد این شرکت تصمیم دارد همین کار را کند. از سال پیش منوی سادهتری را در اختیار مشتریان میگذارد و گزینه «خودتان انتخاب کنید» را هم به منوی خود اضافه کرده است. شعبههای کافههای مکدونالد هم در چند کافه افتتاح گردید. این کافهها در فرانسه، یکی از معدود جاهایی که مکدونالد هنوز در آن میفروشد، به دلیل خدمات موردپسند فرانسویها، مثل سرو کردن قهوه در فنجان چینی، رونق گرفته. مکدونالد در تلاش است تا از نو خودش را بسازد اما برای تغییر تصویر سنتی خود شاید مسیر سختی را پیش رو داشته باشد.