تئوری‌های مدیریت

پویایی در نوآوری

از تعریف مساله تا نوآوری

آنتونی گافنی، مدیر گروه تحولات کار‌شناسی شرکت مورهوس می‌گوید نوآوری تنها پروراندن ایده‌های بدیع نیست. شما به یک فرآیند پیچیده نیز نیازمندید تا تشخیص دهید کدام ایده‌ها بیشتر احتمال دارند که به کار بیایند. او چهار قانون کلیدی برای نوآوری پویا و مستمر ارائه می‌دهد. در جهان امروز، نوآوری‌های موفق برای کسب و کار در حکم اکسیر حیات به شمار می‌روند.

بودجه‌هایی که هر روز سختگیرانه‌تر و دقیق‌تر بسته می‌شوند، مدیران را مجبور می‌کند تا با مجموعه‌ای کوچک‌تر مراحل بزرگ‌تری از تغییر را طی کنند. در این شرایط است که یک نوآوری موفق می‌تواند کسب و کار را بازسازی یا متحول کند. اما این مساله‌ای است که به سختی تحقق می‌یابد. نوآوری می‌تواند به ثمر رسیدن اتفاقی متفاوت یا به کار گرفتن افرادی متفاوت در کسب وکار باشد؛ اما یکی از بزرگ‌ترین سوءتعبیر‌ها این است که فکر کنیم نوآوری‌‌ همان پروراندن ایده‌های بزرگ یا ایده‌پردازی است. نوآوری چیزی فرا‌تر از ایده‌پردازی است. یک کسب و کار خلاق و موفق آن است که ایده‌ها را تجاری کند و بتواند خروجی سودده جدید ابداع کند. اگر شما در حال ارائه کالایی تازه در بازار هستید یا می‌خواهید یک تکنولوژی جدید را بسط دهید یا خدمات متفاوتی را ارائه کنید، چهار اصل زیر برای تحقق یک نوآوری موثر به شما کمک خواهد کرد:

۱‌-مساله‌ای که درست تعریف شود، مساله‌ای است که نیمی از آن حل شده است.

اغلب ایده‌ها بسط یافته‌تر و صلب‌تر از آن چیزی است که نیاز مصرف کننده را برآورد و به صرفه‌ تجاری نیز نزدیک باشد. بینش نوآورانه شرکت و اقدامات مقتضی برای حصول آن، بر این اساس استوار است که هر نوآوری جدید باید در راستای تامین نیاز، خواست و انتظار مشتری از خروجی کسب و کار شما باشد. فهم انتظارات مشتری در نیمه‌های راه چرخه تولید محصول، بسیار دیر است. این مهم باید در ابتدای ایده‌پردازی انجام شود. مخاطب و مشتری، یک منبع غنی برای رسیدن به نوآوری‌های سازمان شما است. لازم است مشتری را در قلب آنچه قرار است انجام شود قرار دهید. تمام تمهیدات و تلاش‌های شما نه تنها باید روی تحقیق و پژوهش نیاز مخاطبان متمرکز شده باشد، بلکه لازم است تا نگاه و بینش مشتری در فرآیند تولید محصول جدید اشاعه یابد.

۲‌-تشکیلات سازمانی لازم است با فرهنگ «شهامت شکست داشتن» عجین شود.

نوآوری‌ها در محیطی متزلزل بیش از آنکه به موفقیت بینجامند اغلب با شکست مواجه می‌شوند. سازمان‌های موفق آنهایی هستند که تلاش‌های سیستماتیک خود را روی مطالعه‌ شکست معطوف می‌کنند و از دلایل شکست نوآوری خود درس می‌گیرند.
آنتونی گافنی مدیر مورهاوس می‌گوید: یک سازمان در عین حال باید برآوردهای واضح داشته باشد و مسئولیت ارزیابی دقیق پیش از اجرا را به عهده بگیرد و این حکم را به صورت یک مرحله کلیدی در روند نوآوری بپذیرد. نوآوری پذیرفتن ریسک‌های هوشمندانه و مدیریت موثر آن‌ها است.

اساس موفقیت این است که یک سیستم خلاق حتی در برآوردهای آزمایشی و مقدماتی نیز باید تشویق شود و پاداش دریافت کند و این مساله باید به تمام شئون سازمان تعمیم یابد. هنگامی که یک تشکیلات از تجربه‌های جدید سازمان یافته هراس داشته باشد به رکود و ایستایی منجر می‌شود. قصور کمپانی کداک در ایجاد تغییر به سمت تکنولوژی دیجیتال عکاسی به ورشکستگی آن انجامید. بدیهی است هنگامی که یک شرکت درجا بزند رقبا او را پشت سر می‌گذارند.

۳‌- یک فرآیند تصمیم‌گیری عملگرایانه اعمال کنید.

موفقیت و تکرار در توسعه‌ یک محصول جدید منوط به یک نوآوری موثر و دقیق است. الگوهای Stage Gate (روش دروازه‌ای – مرحله‌ای: یک الگوی مناسب و ساده برای بررسی فرآیند ایده تا بازاراست. ایده‌ها برای عبور از هر مرحله و ورود به مراحل بعدی باید از «دروازه‌ها» عبور کنند و به این منظور باید پارامترهایی را که برای هر دروازه تعیین شده است دارا باشند.) توسط شرکت‌های پیشرو به عنوان راه حلی برای ارائه‌ نوآوری‌های پرسود با بیشترین سرعت ممکن به کار گرفته می‌شود. با این حال تمهیدات اندیشیده شده برای شتاب در طرح نباید بر هزینه‌ها بیفزاید. چه شما یک شرکت داروسازی با زمان پانزده ساله در دوره‌ توسعه خود باشید و چه یک شرکت غذایی که دو ماه را برای فرمول جدید طعم‌دهنده‌های نوشیدنی خود وقت صرف خواهد کرد، در هر صورت کلید موفقیت شما «تصمیم‌سازی» است. اگر فرآیند stage Gate به درستی طراحی و اجرا شود نوآوری به ظهور خواهد رسید. در هر صورت تاثیر این فرآیند فقط به میزان تسهیل در تصمیم‌گیری بستگی دارد. مهم این است که تصمیم‌گیرندگان واقعی در هر دروازه (Gate) گرد هم جمع شوند و اطلاعات مرتبط برای پیشبرد هر مسیر نوآورانه در اختیار قرار گیرد. نهایتا اینکه یک فرآیند Stage Gate با کیفیت، که توسط یک گروه پیوسته کاربردی طراحی می‌شود می‌تواند سازمان را قادر سازد تا کار درست را در زمان درست بر اساس دلایل درست به انجام برساند و موفقیت را برای ایده‌پردازی در کسب وکار به ارمغان آورد.

۴‌- در رساندن محصول به بازار، روش «عملی کردن و آموختن»، می‌تواند موفقیت‌های آینده را پی‌ریزی کند.

آگاهی‌هایی که بعد از رساندن محصول به بازار به دست می‌آید و تحلیل اطلاعات فروش، داده‌های ارزشمندی را در اختیار شما قرار می‌دهد که در توسعه محصولات جدید دیگر در آینده به شما کمک کند. اما سازمان شما چه مدت زمانی را برای این مهم صرف می‌کند؟

متاسفانه این اقدام، وظیفه‌ای است که هیچ بخشی از سازمان نمی‌خواهد که آن را متقبل شود، بنابراین اغلب به انجام نمی‌رسد. در هر صورت اگر تحلیل کالا در بازار به درستی انجام شود و با معیارهای دقیق سنجیده شود، آنچه به عنوان خروجی به دست می‌آید درک فوق‌العاده‌ای برای فرصت‌های آینده پیش رو به دست می‌دهد. اغلب سازمان‌ها در این خصوص دقت کمتری را مبذول می‌‌دارند. این مساله عمومیت دارد که ارزیابی موفقیت محصول بر خلاف چیزی باشد که هدف اصلی شما بوده است. بنابراین لازم است سازمان‌ها نماینده‌ای برای پاسخگویی در این حوزه داشته باشند و مسوولیت ارزیابی بازار محصول کاملا مشخص شده باشد و الزاما این را در حکم گامی کلیدی برای هر فرآیند نوآورانه تلقی کنند. برای رسیدن به یک نوآوری موفق تنها ایده اولیه کافی نیست. ادیسون می‌گوید: «نبوغ یک درصد ایده است و نود و نه درصد دیگر عرق ریختن». در مورد نوآوری نیز می‌توان چنین ادعا کرد.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد

سید حمیدرضا عظیمی

سید حمیدرضا عظیمی، دانش آموخته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی از دانشگاه شهید بهشتی و دکتری مدیریت از دانشگاه علامه طباطبایی که از سال 1382 فعال فضای تجارت الکترونیک بوده و هم اکنون از مدرسین مدیریت بازاریابی و به طور مشخص بازاریابی اینترنتی (Digital Marketing) است. رزومه کامل من را اینجا ببینید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا