مدیریت فروش و بازاریابی

بسته بندی‌های صادراتی، فرصت یا تهدید

کشور ایران در حوزه اقتصاد مرحله زیست گذرانی را پشت سر نهاده و جهش ورود به مرحله صنعتی شدن (اقتصاد چند قطبی) را آغاز نموده که تواماً رفتار آنلاین اجتماع، مسائل جمعیت‌شناختی و روان‌شناختی را در بر می‌گیرد. بازاریابی جهانی شامل فرآیند تمرکز منابع و اهداف شرکت‌ها روی فرصت‌ها و نیازهای محیطی است. اگرچه اصول بازاریابی فراگیر است ولی بازار‌ها و مشتریان متفاوتند به این معنی که هر کشور و هر شخصی منحصر به فرد و بیانگر این واقعیت که همیشه نمی‌توان تجربه یکسانی را در همه جوامع اقتصادی بکار برد و اینجاست که اصول سه گانه بازاریابی یعنی خلاقیت، تمایز و نوآوری بیشتر از قبل احساس می‌گردد. بسیاری از بازاریابان بسته بندی (packaging) را همراه با عناصر دیگر آمیخته بازاریابی یعنی قیمت، کالا، مکان و تبلیغات پیشبردی به عنوان پنجمین (p) می‌دانند.

بسته بندی مناسب انگیزه لازم برای تولید را به تولید کنندگان داده و تاحدودی آنان را در مقابل رقبای مقلد حفظ و در ‌‌نهایت تنوع و حق انتخاب بیشتری را برای مشتری فراهم می‌نماید. بسته بندی به نوعی یک فرصت اشتغال و یک کمک کننده مهم جهت کارآیی مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و اثر بخشی صادرات بمنظور انتقال پیام به خریدار بشمار می‌رود. طراحی مناسب بسته بندی برای مصرف کننده راحتی و برای تولید کننده ارزش تبلیغاتی و سود را بدنبال دارد. عوامل مختلفی به استفاده روزافزون از بسته بندی بعنوان ابزار بازاریابی کمک می‌نمایند از جمله سلف سرویس در فروشگاه‌های بزرگ، آسایش خرید (دسترسی و اعتمادپذیری) برای مصرف کننده، ایجاد تصویر ذهنی نسبت به شرکت و نام تجاری و فرصتی برای نوآوری. برای یک تولید کننده محصول صادراتی اولین مرحله تعیین مفهوم بسته بندی است که تعیین می‌کند بسته بندی اساساً باید چگونه بوده، برای یک کالای خاص چه کاری را انجام دهد، آیا هدف اصلی بسته بندی مراقبت از محصول و یا معرفی روش جدید و نوآورانه توزیع محتواست و یا اینکه وظیفه انتقال پیامی درباره کالا یا شرکت را به عهده دارد و یا هدف دیگری داشته است ؟ پس از تعیین مفهوم بسته بندی باید دیگر ارکان بسته بندی نظیر اندازه، شکل، مواد اولیه مصرفی و رنگ را مدنظر قرار گرفته و با هم همخوانی داشته و در ‌‌نهایت آزمون های قبل از فروش محصول صورت پذیرد.

انجام آزمون واسطه باهدف اطمینان از دارابودن جذابیت کافی درمواجهه وانتخاب محصول و همچنین آزمون مصرف کننده با این هدف که اطمینان حاصل شود عکس العمل مصرف کننده نسبت به بسته بندی مثبت و مساعد است یا خیرانجام می‌گیرد و بسی جای تامل دارد که استفاده از این آزمون‌ها را در کشورمان کمتر شاهد بوده‌ایم. مدیریت فروش مطلوب برای سلامتی سیستم اقتصادی کشور‌ها ضروری است و موفقیت فروش حضوری اثر مستقیمی بر موفقیت کلی بازاریابی شرکت دارد و بعبارتی مدیریت فروش حضوری را می‌توان قلب مدیریت بازاریابی نامید. با عنایت به اینکه در عصر حاضر مرحله معرفی محصول به بازارهای جهانی را پشت سر گذارده و بهترین شیوه ورود به بازاریابی ناشناخته صادرات غیر مستقیم می‌باشد که در مقایسه باسایر روش‌ها ریسک کمتری را به دنبال دارد و از سوی دیگر فروش حضوری مستلزم ایجاد هزینه برای شرکت است، لذا از عوامل قابل توجه در بازاریابی بمنظور پر کردن خلاء تاثیر فروشندگان شخصی شرکت، تقویت ظاهر مناسب بسته بندی و سورتینگ مطابق با استانداردهای جهانی (ISO) بعنوان عامل بصری بازاریابی محصول می‌باشد. از بسته بندی بعنوان فروشنده خاموش یاد می‌شود و در اکثر آگهی‌ها قسمت عمده هزینه‌ها صرف رساندن پیام به افرادی می‌شود که در حقیقت مشتری بالقوه نیستند که با تقویت ظاهر بسته بندی تا حدودی این مشکل مرتفع خواهد شد برای تبلیغ کنندگان مفهوم مواجهه گزینشی از جذابیت بالایی برخوردار است و معمولا اولین موضوعی که در مواجهه حضوری مصرف کننده با کالا در ذهن تجزیه و تحلیل می‌کند، شکل بسته بندی است بطوری که گفته می‌شود بسته بندی مناسب می‌تواند اثر بخشی یک آگهی تبلیغاتی ۵ ثانیه‌ای را در ذهن مصرف کنند تداعی نماید. بسته بندی یکی از عوامل موثر انگیزشی در رشد جوامع صادراتی بوده که علاوه بر گیرایی به نوعی نقش شناسنامه‌ای کالا را بعهده دارد جذابیت کالا باید به نحوی باشد که تقلید از آن دشوار باشد از کشورهای توانمند در طراحی ظاهری محصول بعنوان نمونه از ایتالیا می‌توانیم نام ببریم. درج اطلاعات کامل محصول روی بسته بندی، ظاهر جذاب، راحتی حمل و نقل، انبارداری و شرایط اقلیمی، سهولت باز شدن و کاربرد محصول از ویژگیهای یک بسته بندی مناسب می‌باشد. همانطور که بسته بندی هزینه زاست، از سویی دیگر موجب ایجاد ارزش افزوده در محصول می‌گردد که می‌تواند تا حدودی هزینه‌های مذکور را تعدیل نماید.

بسته بندی عضوی از زنجیره ارزش یک شرکت می‌باشد که در ‌‌نهایت به افزایش ارزش نهایی شرکت کمک می‌کند بنحوی که همبستگی مثبت معناداری بین کیفیت بر‌تر کالا و بازده سرمایه گذای (ROI) آن شرکت بوجود می‌آید. لازم بذکر است که این ارتقاء کیفی در صنعت بسته بندی تا یک نقطه مشخصی جایز بوده و از آن نقطه به بعد چیزی جز اتلاف هزینه و از بین بردن فسلقه تولید آن کالا را نخواهد داشت. پیرو این موضوع، استراتژی قیمت گذاری بر مبنای ارزش و نیز قیمت گذاری پرستیژی برای محصولات آن شرکت کاربرد دارد. که این نوع قیمت گذاری راهکاری برای توسعه فعالیت صادرکنندگانی است که تمایلی به تخصیص هزینه در حوزه بسته بندی محصولاتشان ندارند. پدیده غیر اخلاقی دامپینگ که امروزه گریبان گیر تجارت بین المللی شده است در صنایع بسته بندی نیز نفوذ داشته بنحوی که کشور عامل جهت نفوذ در بازار‌ها و گاهی لطمه به رقبا هزینه‌های بالایی را جهت بسته بندی شکیل و جذاب محصولی خاص صرف نموده ولو اینکه محصول مورد نظر ارزش کیفی و کاربرد بهینه را نداشته باشد بطوری که شاخصه‌ای منفی را در نقطه سر به سر بوجود آورده و بصورت زیرکانه خریداران را دچار خطای کلیشه‌ای نماید. بسته بندی مختص کالاست و فعالیتهای ترغیبی درخصوص بسته بندیهای صادراتی با هدف بازاریابی تبدیلی محصولات صادراتی حائز اهمیت است امروزه صاحبان بسیاری از کارخانجات و واحدهای تولیدی با علم به اینکه شناخت ویژگیهای رفتاری و روان‌شناختی مصرف کنندگان در بسته بندی و سورتینگ مناسب امری ضروریست و علی رغم ارتباط نزدیک ایشان با تکنیک‌های جدید (به جهت مسافرت به نقاط مختلف دنیا و شرکت در سمینارهای تخصصی) برخوردی غیر مسئولانه در فرآیند بسته بندیهای صادراتی داشته و متعاقباً شاهد آن بودیم که بسیاری از محصولات تولیدی مطابق با استاندارد داخلی مورد پذیرش جوامع فرامرزی نبوده و صدور آن‌ها بر مبنای یک استراتژی همگانی زیانبار و نیاز به یک بازاریابی احیایی دارد. از سویی دیگر بسیاری از تولید کنندگان همچنان دچار خطای اسنادی بوده بطوری که رکود اقتصادی را تنها عامل نزول و ناتوانی در صادرات محصولاتشان عنوان می‌کنند غافل از اینکه بسیاری از ابزارهای ترغیبی فروش از جمله بسته بندی را در اختیار دارند.

متخصصان صنعت بسته بندی می‌بایست با بکارگیری پتانسیل‌های موجود، طراحی را براساس تجزیه و تحلیل نیازهای مصرف کننده و به دنبال آن بررسی امکان پذیری اقتصادی و فنی مورد توجه قرار دهند. با عنایت به اینکه امروزه جهت خروج از جمود اقتصادی صادرات به ضرورتی اجتناب ناپذیر مبدل گشته است، نفود در بازارهای جهانی بمنظور افزایش فروش و سود نیازمند استفاده از اصول بازاریابی داخلی به انضمام دقت و تیزبینی می‌باشد. ایجاد یک تصویر ذهنی قدرتمند از صادرات مستلزم ابداع، نوآوری و پشتکار فراوان بوده و با توجه به اینکه مصرف کنندگان تمایل به حفظ یک سطح بهینه تحریک را دارند، لذا ضرورت تمرکز بر ظاهر بسته بندی (مطابق با کیفیت و مرتبط با کاربرد محصول) الزامیست. نحوه بسته بندی و لباس یک کالا می‌تواند مبین جایگاه محصول (مقرون به صرفه بودن، قابلیت اعتماد، دوام و سایر ویژگیهای مرسوم) در بازار باشد. جایگاه یابی (positioning) از مصادیق مدیریتی انگیزشی (PERMS) می‌باشد و در واقع با طراحی و بسته بندی مناسب، نوعی کدگذاری در فرآیند انتقال پیام و نوعی وفاداری در مصرف کننده ایجاد کرده و می‌توان برای هر کالا یک مدل ارتباطی منحصر به فرد را تعیین و بکارگیری نمود. انتخاب محصول توسط مصرف کنندگان تا حدود زیادی براساس ارزشهای نمادین، عادات، ذائقه و فرهنگ مصرف صورت می‌گیرد تا جایی که براند و رنگ نیز در زمره آن می‌باشد و این موضوع باید همواره از چشم تولید کنندگان دور نماند. بسته بندی برگ برنده نهایی در بازار فروش بوده و برای بهنگام نگه داشتن بسته بندی می‌بایست تغییراتی جزئی اما دائمی در آن ایجاد نمود. روان‌شناسی رنگ‌ها نیز یکی از موضوعات مرتبط با موضوع قابل بحث می‌باشد چه بسا رنگهای متفاوت در کشورهای مختلف ممکن است معانی و تعابیر مثبت و منفی زیادی را از بعد فرهنگ مصرف آنجامعه در برداشته باشد طوری که شاهد آن بوده‌ایم محصولی با کیفیت عالی و بسته بندی مناسب ولی رنگ آمیزی مغایر با فرهنگ مصرف بازار هدف، نتوانسته بازار داری نماید. از دیگر موارد حائز اهمیت در فرهنگ مصرف جوامع، شکل ظاهری و سهولت کاربرد می‌باشد به نحوی که با توجه به وجود هزینه‌های بسته بندی و عدم اعمال سلیقه از سوی تولید کننده، محصولات بصورت فله صادر شده و در کشور ثانی مطابق فرهنگ مصرف بسته بندی و با براند آن کشور صادر گردیده است وبه اصطلاح بازاری خاکستری را بوجود آورده‌اند.

صحت این موضوع در زمینه صادرات مواد غذایی مشهود است. بنابر این شرکت‌های بسته بندی بمنظور کاهش تعارضات فرهنگی باید بطور دائم با الگوهای رفتاری، فرهنگی و اجتماعی مشتریان و مصرف کنندگان بازارهای گوناگون آشنا بوده تا ضمن رعایت اصول بسته بندی سبز (استفاده بهینه از زمان مواد و هزینه) بتوانند بیش از رقبا محصولاتی مناسب و مطلوب برای هر یک از گروههای خاص فرهنگی فراهم آورند. بستر سازی در این خصوص جهت قرابت با بازارهای جهانی نیازمند یک استراتژی مستمر و بادوام است. حائز اهمیت اینکه علی رغم تدوین وجمع آوری طرحهای توجیهی و نظریه‌های غنی ارائه شده از جانب صاحب نظران، حمایتی مشهود و ضمانت اجرایی کافی از سوی سازمانهای ذیربط در این خصوص صورت نگرفته و اغلب به کمیت طرحهای ارائه شده توجه و بصورت فراگیر نقطه شروعی جهت عملیاتی نمودن طرحهای مذکور به چشم نمی‌خورد. امید است واحدهای تولیدی داخلی به مجموعه‌هایی چابک درجهت افزایش توانایی و کامیابی در بازارهای جهانی متغیر و در حال دگرگونی گام برداشته به نحوی که در بازارهایی با طیف گسترده محصولات و الگوهای عمرهای کوتاه سودآور و سفارشهای فردی و اختیاری را با تنوع هر چه بیشتر تولید و صادر نمایند.

پیشنهادات:

ایجاد و تخصیص یارانه از سوی دولت به تولید کنندگان جهت دسترسی به مواد اولیه درجه یک و ماشین آلات پیشرفته بسته بندی با قیمتی مناسب.

الزام واحدهای تولیدی به جذب و بکارگیری کار‌شناس صنایع تبدیلی و بسته بندی بمنظور بررسی و تایید کیفیت انطباق محصول که به نوعی در زمینه رفع مشکلات اشتغال نیز اثربخشی را بهمراه دارد.

الزام واحدهای تولیدی به مستند سازی هر واحد در امر بسته بندی کالا‌ها پیرو اجرایی نمودن طرح کدینگ کالا.

آموزش و توجیه هیات‌های تجاری اعزامی به کشورهای هدف جهت تخصصی شدن هرچه بیشتر بازاریابی و الزام حضور کار‌شناس رفتار مصرف کننده در تیم مذکور.

برگزاری دوره‌های آموزشی بسته بندی زمانبندی شده مطابق با استانداردهای جهانی (EEC) بمنظور فرهنگ سازی، افزایش سطح مهارت و دانش فنی افراد همگام با تکنولوژی روز دنیا.

برگزاری هر چه بیشتر سمینارهای تخصصی بسته بندی و تعامل با دانش آموختگان دانشگاهی بصورت مستمر و هدفمند.

تشویق و ترغیب واحدهای بر‌تر در صنایع تبدیلی و بسته بندی و همچنین تقویت کلینیک‌های تخصصی در سازمان توسعه تجارت.

تمرکز بر رعایت مقررات استانداردهای اجباری بسته بندی ویژه کالاهای تولیدی صادراتی.

ایجاد خوشه‌های تخصصی صنعت بسته بندی در شهرستان‌ها در مقیاسهای کوچک جهت سهولت دسترسی تولیدکنندگان محلی، ارتباط و مشاوره.

منابع و ماخذ:

۱- اصول بازاریابی فیلیپ کاتلر –‌گری آسترانگ (ترجمه بهمن فروزنده ۱۳۸۵)
۲- سیستم‌های کاربردی خرید، دکتر مرتضی فرجی (۱۳۸۰)
۳- رفتار مصرف کننده جان می‌نور (ترجمه دکتر صالح اردستانی ۱۳۸۶)
۴- مدیریت بازارهای جهانی دکتر مهدی زری باف (۱۳۸۲)

سید حمیدرضا عظیمی

سید حمیدرضا عظیمی، دانش آموخته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی با گرایش بازاریابی از دانشگاه شهید بهشتی و دکتری مدیریت از دانشگاه علامه طباطبایی که از سال 1382 فعال فضای تجارت الکترونیک بوده و هم اکنون از مدرسین مدیریت بازاریابی و به طور مشخص بازاریابی اینترنتی (Digital Marketing) است. رزومه کامل من را اینجا ببینید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا